آخ امیر حسین اگه بدونی چقدر اومدم کامنت بذارم باز نمی شد یک بارم تو پستام نوشتم برای امیر حسین که نمی شود برایش کامنت گذاشت کجایی تو مرد ؟ خانه ی جدیدت مبارک دلم لک زده بود برای نوشته هایت ... اگر یک پست من تو را دیوانه کرده ببین نوشته های تو با من چه می کند ... مرد قلم به دست خوبی ؟ دلتنگت شده بود دلم و خوانه ات !
چهار دیواری آدم مثه وطن آدم می مونه . برای من اینجوری بود . چهار دیواری اولم رو که به اجبار ترک کردم بیش تر از همه جا بهش تعلق داشتم ... اگه دیدی چیزی درخور حس دلت واسه ی ادامه دادن پیدا نکردی می تونی به وطنت بر گردی ... به همون خونه ی آبی و پسری که شبیه خودت بود و داشت خواننده هاش و تماشا می کرد !
۱۳ نظر:
اول!
فقط واسه اينكه بدوني خوندمش!هزاربار
در شهر صدای تو را می شنوم رفیق و دغدغه هایت را...
آخ امیر حسین اگه بدونی چقدر اومدم کامنت بذارم باز نمی شد
یک بارم تو پستام نوشتم برای امیر حسین که نمی شود برایش کامنت گذاشت
کجایی تو مرد ؟
خانه ی جدیدت مبارک
دلم لک زده بود برای نوشته هایت ...
اگر یک پست من تو را دیوانه کرده
ببین نوشته های تو با من چه می کند ...
مرد قلم به دست
خوبی ؟
دلتنگت شده بود دلم و خوانه ات !
چهار دیواری آدم مثه وطن آدم می مونه . برای من اینجوری بود . چهار دیواری اولم رو که به اجبار ترک کردم
بیش تر از همه جا بهش تعلق داشتم ...
اگه دیدی چیزی درخور حس دلت واسه ی ادامه دادن پیدا نکردی
می تونی به وطنت بر گردی ...
به همون خونه ی آبی و پسری که شبیه خودت بود و داشت خواننده هاش و تماشا می کرد !
خوبی ؟
بکش از غصه راحت کن!!!
چه زیبا
چند باره باید خواندش...
درگیر این تنهایی و سوختن و ندیدنم!
مرجان قیلی من بودم
ادرسم گمونم عجیب غریب شد!
نعنا هم در سکوت خود جا می ماند مدتی
از حال دوستان بی خبرش نگذارید ... خودت ...
عالی بود امیر.
مرسی.
لعن به تو امیر حسین!
این یه اتفاق ادبی ناب بود مرد
برقرار باشي رفيق
می خوای جماعتی رو بکشی ؟ ؛)
ارسال یک نظر